دوشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۹۶ - ۱۳:۱۳

دلنوشته حبیب کاوش به سید عباس صالحی

آقای وزیر! آیا فیلمهای اسکاری و جشنواره ای منعکس کننده همه چهره ایران است؟

کاوش-صالحی

سینماپرس: جناب آقای صالحی وزیر محترم و کار بلد وزارت محترم ارشاد ممکن است که از آن دفاع ها چه مقدسی چه حرمی و چه فلسطینی اش در سینمای ایران جلوه ای قابل ذکر وجود نداشته باشد و...وشاید حتی بعضی حوصله اش را هم نداشته باشند اما چه باک؟که جهان در زیر پوستش همه آنها را دریافته و در خواهدش یافت چه رنگ رخساره خبر میدهد از سر درون.

به گزارش خبرنگار سینماپرس، حبیب کاوش کارگردان و تهیه کننده با سابقه سینمای ایران دلنوشته ای خطاب به سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در صفحه اینستاگرامش به نگارش درآورد که به شرح ذیل است:

به نام خدا
جناب آقای سید عباس صالحی
وزیر محترم ارشاد و فرهنگ اسلامی

با سلام و احترام
 جسارتا عرض میکنم نتوانستم،نتوانستم امید ایجاد شده پس از خواندن مصاحبه شماره 2934 روزنامه شرق شما را در خود پنهان نگهدارم.راستش سالها بود که دیگر انتخاب وزرای کابینه های مختلف فرقی هم نمیکند چه اصلاح طلب و چه اصول گرا و حتی وزیران ارشادشان هیجانی در من و بسیاری دیگر بر نمی انگیخت آخر چه بگویم؟دیر زمانی است که فضای سینمای ایران انباشته از حرف و قولهای در هوا مانده است اما آن مصاحبه شما،عرض کردم قلقلک خوشایندی در ذهن اینجانب و بعضی ایجاد کرد.شخصی در مقابل خود دیدم که چشمهایش پر از دیدن فیلم و تاتر و سینه مالامال از خواندن کتاب مینماید.تازه آمده ، از رمان تکاندهنده دن آرام  میگوید کتابی که به درستی زمینه حدوث انقلاب اکتبر روسیه را با بی رحمانه ترین توصیف صحنه ها بیان میکند و نه از دکتر ژیواگو پاسترناک-هر چند زیبا و محکم-اما در راستای غرب و تخریب انقلاب اکتبر .از ژان کریستف رومن رولان میگوید همان خالق جان شیفته و گاندی که با کنش های ژان کریستف اش تقریبا قریب به اتفاق روشنفکران جهان و به ویژه جهان سوم را به ریخت دلخواه خود در آورد . مسلط به امور دین چشم و گوشها پر از نقاشی و موسیقی، به چهارده سالگی بن هور دیده و شاید ده فرمان و...و اینهمه انباشت ذهن!سیال ذهن مارا با آندره مالرو وزیر پر نفوذ و با سواد فرهنگ کابینه شارل دوگل به مقایسه برده بود که...که سخنرانی اخیرتان به هنگام تودیع،سطل آب سردی شد،پاشیده بر این تن عرق کرده!  فرمودید(مگر)چقدر روی سینما سرمایه گذاری کردیم؟که صد البته درست هم فرمودید از حفره های بزرگ است و قابل بحث،در ادامه اما میفرمایید:اما مارا با سینمایمان و اسکارهایمان میشناسند!.واقعا جهانیان ایران امروز را فقط و فقط به فیلمهای اسکاریش میشناسد؟زودتر گفته باشم که نگارنده خود از طرفداران پر و پا قرص آن نوع از سینما هستم و بسیاری از آن فیلمهارا بارها و بارها با لذت و گاه با افتخار میبینم  اما سوال اینجاست که آیا به زعم شما فیلمهای اسکاری و جشنواره ای منعکس کننده همه چهره ایران است؟آیا جهانیان فقط مارا به فیلم های اسکاریمان میشناسند یا ... مثلا به مقاومتمان در مقابل غرب؟باز عرض کنم که اینجانب سر آن ندارم که در این مقال اثبات کنم که کدام طرف-ما یا غربیان-درست میگوید  و یا...اما این رودررویی  وجود دارد و هست و چه بخواهیم و چه نخواهیم بخش اصلی شناسنامه امروز ایران را تشکیل میدهد،باعث تاسف است...


اما واقعیت دارد که این سالها ایران به سکه ای مانند شده است که متاسفانه دو رو دارد روی داخلی آنرا که اصلا هم قابل دفاع نیست سینمای جشنواره ای با قدرت و گاه با بی رحمی نمایندگی میکند جامعه ای سخت بحرانی،پر از اختلاس و فساد و ریاء  اما روی دیگر سکه چه؟آن چهارده کیلو متر دلهره آور خاطرتان هست؟تنها چهارده کیلومتر،چهارده کیلومتر لشگریان به اصطلاح خلیفه شام و عراق با مرزهای غربی ما فاصله داشتند!جز چند کشور محدود جهانی هوچیگر و خراج و سر رشته دارش بودند!زن و بچه و ناموس و مال بلاد سوریه و عراق که هیچ از خود کرده بودند و وحشیانه به غنیمت برده و میبردند و هرشب هم تلالو چراغهای روشن پیشرویشان به خاطر ایجاد رعب و وحشت در دل همسایگان از بی بی سی و voaو...پیروزمندانه پخش و بزرگنمایی میشد! خاطرتان هست؟  تقریبا از بزرگ و کوچک همه با اضطراب و وحشت منتظر نفوذش به داخل کشور خودمان بودیم
اما چه معجزه ای رخ داد؟چه کسی بیدار بود؟کدام جوان و جوانانی حتی با نگاه به فلسفه انتقادی و گاه بجای فیلمهای اسکاری و جشنواره ای اما بی دل و دستار به صحرا و کوه و کمر زدن؟ و یا هشت سال دفاع مقدس هنوز خاطرتان هست؟ویا فلسطین که قرار بود و هست ایران ام القرای آن باشد!آن سر ماجرا که آمریکا باشد نیمی از بهترین و موثرترین تولیدات سینماییش در مورد مشروعیت دادن به صهیونیست هاست همان فیلمی که شما در چهارده سالگی دیدید و احتمالا مجذوبش شدید با سرمایه صهیونیستها و برای براءت بخشیدن به جهود از نگاه مسیحیان جهان-که اعتقاد داشتند و هنوز هم که مسیح توسط جهودان لو رفت و کشته شد-ساخته شد آنهم چند بار؟سه بار!ویا ده فرمان و ... !حال پیدا کنید ظرافت کار و پیچیدگی تبلیغ را!اما این سر که ما باشیم چه؟-ما فقط نگاه!-برهوت برهوت!شاید یکی دو فیلم و...دیگر هیچ!
جناب آقای صالحی وزیر محترم و کار بلد وزارت محترم ارشاد  ممکن است که از آن دفاع ها چه مقدسی چه حرمی و چه فلسطینی اش در سینمای ایران جلوه ای قابل ذکر وجود نداشته باشد و...وشاید حتی بعضی حوصله اش را هم نداشته باشند اما چه باک؟که جهان در زیر پوستش همه آنها را دریافته و در خواهدش یافت چه رنگ رخساره خبر میدهد از سر درون
         با احترام
           حبیب کاوش

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.